هادی صمدی
چکیده
این مقاله دفاعیهای تکاملی از پزشکی مبتنی بر شواهد به عنوان رویکردی به پزشکی است که مبنای اصلی مداخلات درمانی را پژوهشهای نشر یافته در نشریات معتبر پزشکی در نظر میگیرد. در این رویکرد از تجربههای شخصی، شهود پزشک، و تبیینهای مکانیکی برای انجام مداخلات پزشکی تأکیدزدایی میشود. از زمان رواج پزشکی مبتنی بر شواهد نقدهای زیادی ...
بیشتر
این مقاله دفاعیهای تکاملی از پزشکی مبتنی بر شواهد به عنوان رویکردی به پزشکی است که مبنای اصلی مداخلات درمانی را پژوهشهای نشر یافته در نشریات معتبر پزشکی در نظر میگیرد. در این رویکرد از تجربههای شخصی، شهود پزشک، و تبیینهای مکانیکی برای انجام مداخلات پزشکی تأکیدزدایی میشود. از زمان رواج پزشکی مبتنی بر شواهد نقدهای زیادی بر آن وارد شده است. در اینجا به دو مورد اشاره میشود. نخست آنکه بحران تکرارپذیری ابتنای پزشکی بر شواهد نشریافته در نشریات را زیر سوال میبرد. دوم آنکه پزشکی مبتنی بر شواهد بر نوعی تجربهگرایی افراطی مبتنی است در حالیکه نقدهای زیادی به این سنخ تجربهگرایی وارد است. از منظر تکاملی پاسخهایی برای این نقدها عرضه شده است. همچنین خواهیم دید که چگونه میتوان در سایهی این نقدها مبانی نظری پزشکی مبتنی برشواهد را به روزرسانی کرد. در این راستا دفاعی عرضه میشود که در دو هنگام میتوان عقلگرایانه، یعنی با مبنا قرار دادن نظریههای عام پزشکی، کار را به پیش برد: یک. برای ترک اقدام یا نادیده گرفتن هر توصیهی «ظاهرا» بیضرری؛ و دو. به هنگام طرد شواهد زرد. و در انتها اشارهای میشود که هرچند ممکن است که این نادیده گرفتنها در شرایطی از سرعت ورود دادههای جدید به پزشکی بکاهد اما از منظر تکاملی این حد از محافظهکاری برای حفظ اعتبار پزشکی ضروری است.
هادی صمدی
چکیده
از افزودن دادههای علمی جزئینگر در کنار هم میتوان تصاویری عامتر ترسیم کرد. این تصاویر عامتر خود مدلهایی خطاپذیرند که البته میتوانند بهتر از حدسهای تصادفی تصویری از آینده را بنمایانند. در مقالهی حاضر دستهای از یافتههای تجربی در کنار یکدیگر در دفاع از این دعوی قرار گرفتهاند که «همهگیری کووید19 با تسریع تغییراتی ...
بیشتر
از افزودن دادههای علمی جزئینگر در کنار هم میتوان تصاویری عامتر ترسیم کرد. این تصاویر عامتر خود مدلهایی خطاپذیرند که البته میتوانند بهتر از حدسهای تصادفی تصویری از آینده را بنمایانند. در مقالهی حاضر دستهای از یافتههای تجربی در کنار یکدیگر در دفاع از این دعوی قرار گرفتهاند که «همهگیری کووید19 با تسریع تغییراتی که در میکروبیوم انسان در حال رخ دادن است تأثیرات شگرفی بر سلامت جسمی و روانی، هیجانات و شناخت، و روابط اجتماعی انسانها دارد». استدلال اصلی مقاله در دفاع از این دعوی چنین است. ترکیب میکروبیوم بر سلامت جسمی و روانی، هیجانات و شناخت، و روابط اجتماعی انسان تأثیر دارد و بنابراین تغییر در میکروبیوم به تغییر در این جنبهها میانجامد. طی تاریخ تکاملی انسان میکروبیوم تغییر کرده است. در دو سدهی گذشته این روند تغییرات شتاب گرفته است و همهگیری کووید19 میتواند تغییرات بیشتری در میکروبیوم انسانها ایجاد کند. در حمایت از مقدمات استدلال، از میان انبوه دادهها برخی گزینش و عرضه شدهاند.
غزاله عزیزی؛ هادی صمدی
چکیده
چکیدهدر دهههای اخیر علوم زیستی در قالب دو جریان به جهان روایتها و ادبیات پای نهادهاند: رویکرد تکاملی به ادبیات و رویکرد شناختی. مقالهی حاضر، با ذکر اشارههایی به رویکرد دوم، عمدتا به رویکرد نخست اختصاص دارد. نظریههای طرح شده در ادبیات تکاملی عمدتاً گرایش انسان به ادبیات را با در نظر گرفتن فرآیند تکامل انسان، سازگاری درنظر ...
بیشتر
چکیدهدر دهههای اخیر علوم زیستی در قالب دو جریان به جهان روایتها و ادبیات پای نهادهاند: رویکرد تکاملی به ادبیات و رویکرد شناختی. مقالهی حاضر، با ذکر اشارههایی به رویکرد دوم، عمدتا به رویکرد نخست اختصاص دارد. نظریههای طرح شده در ادبیات تکاملی عمدتاً گرایش انسان به ادبیات را با در نظر گرفتن فرآیند تکامل انسان، سازگاری درنظر میگیرند؛ سازگاریهایی در سطوح مختلف فردی، گروهی و فرهنگی که در مقالهی حاضر، ابتدا به نقد و بررسی این نظریهها میپردازیم. نظریهی ذهن گسترشیافته رابطهی میان ذهن، بدن، جهان پیرامون را وثیق میداند. دعوی دیگر مقاله آن است که نظریهی ذهن امتداد یافته قابلیت ویژهای برای تبیین ادبیات دارد. همچنین به عنوان دعوی آخر مقاله سراغ زیستشناسی تکا-تکو میرود و از قابلیتهای تبیینی آن برای تبیین نقش ادبیات در زندگی و تکامل انسان بهره میگیرد.
هادی صمدی؛ احمدرضا مرادیان
چکیده
در تبیین تکامل فرهنگی نظریههای متنوع و رقیبی ارائه شده است. میمتیک یکی از معروف ترین آنهاست. دعوی مقالهی حاضر آن است که هرکدام از نظریههای ارائه شده مدلهایی هستند که درجهت بازنمایی بخشهایی از فرهنگ و درجهت قابل فهم کردن آن بخشها با توسل به تمثیلهایی ارائه شدهاند. که میمتیک یکی از آنهاست. ازآنجا که اولاً هر مدلی از جمله ...
بیشتر
در تبیین تکامل فرهنگی نظریههای متنوع و رقیبی ارائه شده است. میمتیک یکی از معروف ترین آنهاست. دعوی مقالهی حاضر آن است که هرکدام از نظریههای ارائه شده مدلهایی هستند که درجهت بازنمایی بخشهایی از فرهنگ و درجهت قابل فهم کردن آن بخشها با توسل به تمثیلهایی ارائه شدهاند. که میمتیک یکی از آنهاست. ازآنجا که اولاً هر مدلی از جمله میمتیک با انتزاع ((abstraction و آرمانیسازی (idealization) ساخته میشود، و ثانیاً مدل ها لزوماً گزاره ای نیستند، بنابراین نباید انتظار صدق از چنین نظریههایی داشت. زیرا اولاً آرمانیسازی با فاصله گرفتن از واقعیت همراه است و ثانیاً تنها گزارهها هستند که حاملان صدقاند و بنا بر تعریف گزاره و صدق، مدلهای غیرگزارهای صادق نیستند. در مقاله، به عنوان مطالعهی موردی، میمتیک از میان نظریههای تکامل فرهنگی انتخاب شده است و تلاش شده است تا ضمن معرفی نقدها و پاسخ به نقدها از جانب طرفداران میمتیک وجه تمثیلی و مدلی این نظریه برجسته شود. فرهنگ پیچیدهتر از آن است که یک مدل تبیینی به تنهایی قادر به تبیین آن باشد اما، مشروط بر آنکه هیچ مدلی، ازجمله میمتیک، به تنهایی دعوی انحصاری در تبیین فرهنگ نداشته باشد، با در کنار هم قرار گرفتن دستهای از الگوهای تبیینی راه برای فهم بهتر آن فراهم میشود.
مریم شفیعی؛ هادی صمدی
چکیده
جان دیویی در کتاب هنر بهمنزلهی تجربه نظریهای بدیع دربارهی زیبایی و هنر ارائه میدهد که ریشههای آن را میتوان در نگاه تکاملی و هگلی وی جست. کتاب ضمن معرفی نگاهی نو به هنر، به نحوی حاشیهای به مقایسهی علم و هنر میپردازد تا خواننده را در رسیدن به آراء نویسنده در فلسفهی هنر راهنمایی کند. مقالهی حاضر به بازنویسی دیدگاهدیویی ...
بیشتر
جان دیویی در کتاب هنر بهمنزلهی تجربه نظریهای بدیع دربارهی زیبایی و هنر ارائه میدهد که ریشههای آن را میتوان در نگاه تکاملی و هگلی وی جست. کتاب ضمن معرفی نگاهی نو به هنر، به نحوی حاشیهای به مقایسهی علم و هنر میپردازد تا خواننده را در رسیدن به آراء نویسنده در فلسفهی هنر راهنمایی کند. مقالهی حاضر به بازنویسی دیدگاهدیویی دربارهی واقعگرایی علمیمیپردازد.در این بازنویسی دعوی بر آن است که میتوان با مقایسههایی که دیویی میان هنر و علم در هنگام نگارش کتابهنر بهمنزلهی تجربه انجام داده است، به درک بهتری از دعوای کنونی فلسفه علم میان واقعگرایان علمی و ساختگرایان اجتماعی رسیددرواقعدیویی تصویری از اندرکنش مداوم انسان و جهان پیرامون ارائه میدهد که نه با خوانشهای متعارف واقعگرایی در فلسفهی علم سازگار است و نه با برداشتهای رایج ساختگرایی اجتماعی میخواند.